خودكشی، دردی كه باید جدی گرفته شود
مبل زیبا: خودكشی انفرادی ترین تصمیم و پدیده در زندگی انسان است. خودكشی رفتاری است پیچیده كه از تمایل و شكل گیری اندیشه خودكشی تا اقدام منجر به مرگ را در بر می گیرد.
گروه جامعه، میلاد سعیدی: هر چند عموما فكر خودكشی و مبادرت به آن از نشانه های افسردگی در همه سنین است اما افسردگی تنها علت خودكشی نیست، خودكشی واكنشی است با طبیعت رشدی كه برای همه بیماران روانی و احیانا برای خیلی از افراد طبیعی جنبه فراگیر و شایع دارد. خودكشی علل و اسباب مختلف و متفاوتی دارد، پیر و برنا، زن و مرد و فقیر و غنی بسیاری در كشورهای مختلف جهان، در شرایط خاصی، عطای «شیرینی» زندگی را به «لقایش» می بخشند و در «تلخی» مرگ راه رستگاری می جویند. به هر حال خودكشی در برخی از نقاط جهان، انگیزه اعتراض به شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود در آن جوامع را دارد و برای آنان خودكشی نوعی ابزار خشونت ضد وضع سخت زندگی در یك جامعه یا در دنیا است. خودكشی یكی از معضلات اجتماعی است كه طبعا ابعاد مختلفی را داراست. همان گونه كه خودكشی از مشكلات انسان كه در زندگی با آن مواجه می باشد ناشی نمی گردد، ابزار بازدارنده پیشرفت خودكشی هم این نیست كه مبارزه هر چه ساده تر و زندگی هرچه راحت تر شود. بر مبنای آمارهای بنیاد آمریكایی جلوگیری از خودكشی، در ایالات متحده به صورت متوسط خودكشی روزانه جان ۱۲۱ نفر را می گیرد؛ و به این ترتیب، بعنوان دهمین عامل اصلی مرگ ومیر در این كشور شناخته می شود. این مسئله با این میزان از اهمیت، چرا نباید بیشتر از این مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد؟ البته، ماه سپتامبر را در آمریكا بعنوان ماه آگاهی ملی برای جلوگیری از خودكشی نامگذاری كرده اند، و هم چنین یك روز جهانی برای جلوگیری از خودكشی هم وجود دارد؛ ولی در طول سال برای تاكو و دونات هم روز جهانی یا ملی وجود دارد. البته، منظورمان این نیست كه تاكو و دونات ارزش به رسمیت شناخته شدن را ندارند، ولی وقتی صحبت از خودكشی در بین است، تفاوتی بزرگ در میزان اهمیت این دو مقوله وجود دارد. یك فرد امكان دارد به دلایلی مختلف تصمیم بگیرد به زندگی اش آخر دهد، ولی در ادامه به ۶ دلیل یا علت كه چرا افراد خودكشی می كنند اشاره می كنیم: افسردگی احساس دلسردی و پریشانی؛ در هر سنی می تواند بروز كند و سیل پر قدرتی از هیجان ها را در بر بگیرد. گروه های مختلفی از آدم ها افسردگی را به شكل های مختلف تجربه می كنند، مثلا نشانه های افسردگی در زنان و مردان متفاوت می باشد و احتمال مرگ مردان به دلیل خودكشی چهار برابر زنان است. ناامیدی احساس یاس و بیچارگی از نشانه های افسردگی است، ولی این حالت می تواند به تنهایی هم در آدم ها بروز كند. پژوهش ها نشان داده اند ناامیدی شدید و احساس یاس می تواند پیش درآمدی بر خودكشی باشد. امتناع برخی افراد كه از بیماری و یا دردهای مزمن رنج می برند در مقابل دریافت مراقبت های روان درمانی یا روانشناختی مقاومت و از پیگیری آن امتناع می كنند؛ چونكه می ترسند علائم دردشان به شكل سطحی یا ظاهری كاهش پیدا كند یا بعنوان نشانه ای از اختلال نهفته روانی تلقی شود. نظرسنجی كه توسط پژوهشگری به نام هیچكاك و همكاران اش صورت گرفت نشان داد ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به درد مزمن به علت رنج بردن از اختلال درد به صورت جدی به خودكشی فكر می كنند شكست احساس این كه “هیچ چیز درست پیش نمی رود” یا “ هیچ كاری از دست ام بر نمی آید” ؛ عدم توانایی در فرار از شكست یا موقعیت های استرس زا شرایط را برای بروز افكار خودكشی مهیا می كند. انزوا و گوشه گیری احساس تنهایی، دوری از دیگران، و گاهی اوقات پرخاشگری؛ این حالت عموما در بین نوجوانان و سالخوردگان رایج است، ولی می تواند گریبان گیر هر آدمی در هر سن بشود. میان تنهایی و اضطراب اجتماعی و خودكشی رابطه ای خطرناك وجود دارد. فاكتورهای در رابطه با جنسیت، سن و محیط جغرافیایی خودكشی دومین عامل مرگ ومیر در بین بومیان ۱۰ تا ۳۴ ساله ی آمریكایی ساكن آلاسكا است. آمار خودكشی مردان نزدیك به چهار برابر زنان است و ۷۷/۹ درصد مجموع خودكشی های آن منطقه را شامل می گردد. خودكشی سومین عامل مرگ ومیر در بین اشخاص ۱۰ تا ۱۴ ساله و دومین عامل در بین اشخاص ۱۵ تا ۳۴ ساله است. خودكشی و رسانه مدت هاست متخصصان روان پزشكی و روان شناسان درباره نحوه پرداخت رسانه ای به مسئله خودكشی اخطار می دهند. مد روزگار ما این است كه خبر و حتی عكس صحنه خودكشی یك انسان با آب وتاب زیاد منتشر می گردد و معمولا هم متن خبر، خالی از تحلیل یا توضیحی درباره انگیزه عمل فرد قربانی نمی ماند! همین جا باید دقت كرد كه هرگونه اضافه كاری در پیرامون و حواشی درج خبر خودكشی در رسانه و فضای مجازی كه حال وهوای درك ماهیت عمل خودكشی باشد، می تواند پیغامی غلط به مخاطب بدهد درباره اینكه خودكشی می تواند یك چاره در مواجهه با ناكامی و مشكلات زندگی باشد. بعنوان مثال وقتی خبر خودسوزی یك دست فروش منتشر می گردد و در ادامه نویسنده توضیح می دهد كه فرد به دلیل شكست مالی خودسوزی كرده، به صورت غیرمستقیم نوعی راه چاره ترویج می گردد كه هیچگاه واقعیت ندارد و منجر به اشاعه خودكشی و سایر رفتارهای صدمه زننده به خود می گردد. فرهنگ ما نقطه ضعف كم ندارد بخصوص وقتی پای مشكلات و گرفتاری ها به میان می آید و افراد احساس بن بست می كنند و در این وضعیت رسالت رسانه ها خیلی حیاتی و ظریف می گردد. نویسنده خبر خودكشی ای كاش بداند هرگونه بی دقتی در تنظیم متن می تواند به شیوع بیشتر خودكشی كمك نماید نه محدودكردن آن. با این اوصاف آیا بهتر نیست اصولا خبر خودكشی سانسور شود؟ به خصوص خودكشی آدم های معروف و شناخته شده؟ می دانیم علم هم سفارش به سانسور خبر خودكشی می كند و علتش همین خطراتی است كه در كنار درج خبرهای این چنینی وجود دارد. برمی گردم به همان موج هیستریكی كه پیش تر درباره اش توضیح دادم. فضایی كه این روزها بوجود آمده و اصرار دارد جامعه ایرانی را بی اعصاب و خشن و خودتخریبگر ببیند، سلامت روان ما را در چه سمتی هدایت می كند؟ آیا این سیاه نمایی هایی كه اغلب مستند و علمی هم نیست سبب نمی گردد كه تك تك ما مسئولیت فردی خویش را در پاسداشت سلامت روانی جامعه نادیده بگیریم چون پیشاپیش حكمی در مورد ما كه بیماریم صادر شده؟! انتشار آمار غیردقیق و نامعتبر در مورد خودكشی و خشونت و طلاق نه تنها سبب كاهش آنها نمی گردد، بلكه به سرایت این گرفتاری ها مدد می رساند. شلوغ بازی و بزرگ نمایی مشكلات سلامت روان از قبیل خودكشی نه تنها به كاهش آنها كمك نمی كند، بلكه امكان دارد اثر معكوس داشته باشد و از رهگذر نرمالیزه كردن رفتار، زمینه ساز شیوع و بروز بیشتر شود. هوشیاری و توجه علمی و اصولی به مسائل جامعه همواره با هولیكانیسم در اطراف آن مبحث فاصله بسیار دارد. به صورت كلی در انتها میتوان اظهار داشت كه خودكشی دردی نیست كه بشود در چند خط یا جمله آنرا كاملا تشریح كرد و از تعریف تا درمان به آن پرداخت اما باید توجه داشت كه اصولا كسی كه خودكشی میكند پیش از هر چیز روح خویش را یعنی تمامیت خویش را به مسلخ میبرد حال این مسلخ زنگ خطری است برای خاص و عام چون كه این درد كه تاریخی به بلندای تاریخ بشری دارد هر كسی را میتواند گرفتار كند از صادق هدایت گرفته تا همینگوی و رابین ویلیامز هر چند كه اقدام كنندگان به خودكشی آنرا رهایی یا در نهایت زندگی را یك چمدان بدانند كه باید روزی بسته شود و به غروب خود برسد...هر چند كه باید بار و بندیل سبك كرد و روزی رفت.... روان درمانگر و كارشناس ارشد مشاوره خانواده
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب